پسرم برای اولین بار رفت آرایشگاه
کوچولوی مامان حالا دیگه مرد شدی و برای کوتاه کردن موهات بردمت آرایشگاه مردونه . اولش که آروم روی صندلی نشسته بودی و می خندید تا همین که ماشین اصلاح رو به موهات نزدیک کرد آقای ارایشگر تو هم از فرصت استفاده کردی و تمام آرایشگاه را روی سرت گذاشتی و اینقدر گریه کردی باباجون هم مجبور شد تو رو توی بغلش بگیره تا بتونیم موهاتو کوتاه کنیم و من هم تمام وسایل آرایشگاه برات آوردم که سرگرمت کنم و خلاصه بعد کلی گریه آخرش یک موی کوتاه قشنگ با نمره 2 ماشین اصلاح از سر کوچولوی نازت در اومد و اما طفلی آرایشگاه بیشتر شبیه میدان جنگ شده بود و جالب بود که وتی تموم شده بود جیغ میزدی که آقای آرایشگر از مغازه خودش بره بیرون و اجازه نمی دادی بیاد داخل . تجربه ...